سپندارمذگان، روز بزرگداشت زن و زمین
سپندارمذگان یا اسفندروز از اسفندماه، یعنی پنجم اسفند، جشن اسفندگان یا «سپندارمذگان»، از جشنهای برجستهی ایرانی است چرا که از روزگارانی کهن در فرهنگ ایرانی این روز برای گرامیداشت زمینِ بارور و بانوان دانسته میشده است. جشن اسفندگان، یادمانی بسیار کهن از اسطورههای زایش و باروری است. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همهی زیستمندان هدیه میکند.
پیشینه و زمان جشن اسفندگان
در گاهشماریهای گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها نام داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندارمذ لقب ملی زمین است؛ یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند. در هر ماه، یکبار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت و میبینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید.
روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند)، «سپندارمذ» یا «اسفندارمذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. روز پنجم اسفند در همه گاهشماریهای ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته میشود، البته بعضی منابع به اشتباه تاریخ ذکر شده را نیز ۶ روز به عقب آوردهاند که این کار نادرست است. زیرا طبق منابع کهن و همانطور که از نام آن پیداست این جشن به روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند اشاره دارد.
واژه شناسی
واژهی فارسی اسفند یا «اسفندارمذ/ سِپندارمَذ» از واژهی پهلوی «سِپَندارمَد/ سپندارمَت» و اوستایی «سِپَنتَهآرمَئیتی» برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» به معنی فروتنی و بردباری است که واژهی «سپنته/ سپند» به معنای پاک و مقدس برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. البته آرمئیتی را پژوهشگرانی چون جیمز مولتون در ریشه «آرا ماتا» به معنای «مادر زمین» میدانند که با واژهی سانسکریت و ودایی «اَرامتی» به معنای «زمین» نزدیکی دارد. بنابراین، «آرمئیتی» به تنهایی و یا به شکل «سپنتهآرمئیتی» در آغاز، نام یا پاژنام «زمین» و به ویژه «زمین بارور» و یا «مادر زمین» بوده و بعدها به فرشته یا ایزد پشتیبان زمین اطلاق میشود و پس از آن به پیکر یکی از امشاسپندان (فروزهها یا صفات اهورامزدا) درمیآید. ارمنیان ایرانی «سپندارمت» را هنوز «ایزدبانوی باروری» میدانند. نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان به نام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگیِ باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است چرا که در همین ماه، نخستین جوانهها از خاک سر بر میزند و زایش دوبارهی زمین را نوید میدهد.
مناسک اسفندگان
گویا در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی ویژه برگزار میشده است. برجستهترینِ آنان جشن مَردگیران یا مژدهگیران بود که ویژهی زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه میخریدند و از آنان قدردانی میکردند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، که در سال ۳۹۱ هجری تألیف کرده است، از این جشن به عنوان جشنی کهن یاد میکند. به بیان او، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهردوست و پارسا و درستکار بوده است. او همچنین نقل میکند که در آن زمان این جشن را با نام «مَردگیران» میشناختهاند، به این معنا که زنان از مردان خود هدیهای میگرفتهاند. زنان نه تنها از دهشهایی برخوردار میشدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی میکردند و مردان باید که از آنان فرمان میبردند. همچنین بهخاطر آغاز فصل رویش و زراعت، از این روز با نام «جشن برزگران»، که خود همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند، یاد شده است. در گاتهای زرتشت نیز بارها نام برزگران (وَرِزیئَنت) با آرمئیتی در کنار یکدیگر آمدهاند.
بهگفتهی پژوهشگران، این جشن هنوز هم با نام «اسفندی» در روستاهایی پیرامونِ برخی نواحی مرکزی ایران، همچون اقلید، یزد، کاشان و محلات (مانندِ پندر، نَشَلج، اِستَرک و نیاسر) برگزار میشود و زنان در این روز، برای خوشنودی ایزدبانوی پشتیبان باروری خود، آشی نیز میپزند که بهنام همین جشن، «آش اسفندی» نامیده میشود. گفتنی است، چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد «ابراهیم پورداوود» روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار میشد. در این روز، برای ارجگزاری خدمت ارزندهی پرستاران، آیینهایی به اجرا درمیآمد که در آنها با پیشکش شاخههای گل پلنگ مشک (گل ویژهی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطورههای کهن)، پرستاران میهنمان را مینواختند.
ابوریحان بیرونى در جایی دیگر مىگوید: « اسفندارمذ ماه روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و براى اتفاق دو نام آن را چنین نامیده اند و معناى آن عقل و حلم (بردبارى) است و اسفندارمذ فرشته موکل به زمین است و نیز بر زنهاى درستکار و عفیف و شوهردوست و خیرخواه موکل است و در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده و در عید مردان به زنان بخشش مىکردند و هنوز این مراسم در اصفهان و رى و دیگر بلدان پهله (غرب و مرکز ایران) باقى مانده و به فارسى مزدگیران مىگویند و در این روز افسون مىنویسند و عوام مویز را به دانه انار مىکوبند و تریاقى خواهد شد که از زیان گزیدن کژدمها دفع مىکند و از آغاز سپیده دم تا طلوع آفتاب این افسون را به کاغذهاى چهارگوش مىنویسد. و بر سر دیوار خانه مىچسبانند و دیوارى را که مقابل با صدرخانه است خالى مىگذارند و مىگویند: اگر به دیوار چهارم از این کاغذها بچسبانیم هوام و حشرات سرگردان مىشوند و راهى نمىیابند که از آن خارج شوند و سرهاى خود را به قصد خروج از خانه بلند مىکنند و خاصیت این طلسم این بود که ذکر شد.»
نماد جشن اسفندگان
در فرهنگ ایران، هر یک از روزهای ماه را گلی ویژه است که به عنوان نمادی برای آن روز شناخته میشود و در جشنهای ماهیانه نیز که نام روز و ماه برابر میشوند، آن گل به عنوان نماد آن جشن گزیده میشود. برای آشنایی با گل ویژه جشن اسفندگان از کتاب «بندهش» سود میجوییم.
دکتر مهرداد بهار در ترجمه «بندهش ایرانی»، دکتر رقیه بهزادی در ترجمه «بندهش هندی» و دکتر سعید عریان در ترجمه متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگ مشک» ترجمه و ثبت کردهاند. بر این اساس در کتاب پهلوی «بندهش»، گل ویژه سپندارمذ «پلنگ مشک» نامیده شده و آمده است: « … این را نیز گوید که هرگلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:.. پلنگ مُشک سپندارمذ را و…» . در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» نیز بوی پلنگ مشک چنین توصیف شده است: «پلنگ مشک را بوی چون بوی نیکی است.»
در بیشتر واژهنامههای فارسی معتبر و فرهنگهای گیاهشناسی از گل پلنگ مشک و درخت بید مشک به عنوان دو گونه گیاهی متفاوت نام برده میشود و به نظر میرسد که در برهان قاطع در زیر واژه «پلنگ مشک» به یک نقل قول نامتداول و به احتمال زیاد نادرست، اشاره شده و آمده : « بید مشک را هم گفتهاند» که در «لغتنامه» نیز بازتاب یافته است.
منبع : وب سایت انجمن فرهنگی افراز و ایران نامه شاهین سپنتا